طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است


بسم الله

برای سالی نو، با دردهایی کهنه

گل ما خار نداشت ...

شاعری میگفت: / ( گل اگر خار نداشت، / دل اگر بی غم بود، / زندگی، عشق، بی معنا بود ... ) / یک لحظه بایست! / گل ما خار نداشت ...! / به کس آزار نداشت ... / زندگی ... عشق ... پر از معنا بود ... // گل ما خار نداشت ... / به کس آزار نداشت ... / جرات فاطمه را ... / دل دیوار نداشت! / پس چرا چیدنش ...

(علی خجسته)


تقدیم به جناب آقای حمید اقدسی یزدلی عزیز
ان شاء الله کاستی ها را بر ما ببخشند.

۲۸ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۳۶ ۱ نظر

بسم الله

توت کالی هستم،

توت کالی هستم / بر درختی فرتوت / باد را با تن من کاری نیست / حسرت روز رسیدن دارم / در وجودم از دیر / عافیت کرده رسوب / از حضیض این اوج / تا بلندای سقوط / هوس رخت کشیدن دارم / بر درختان دگر / توتهای شیرین / چه غرور آمیزند / باد تا می گذرد از برشان / عاشقانه، به زمین می ریزند / مرگشان حاصل سنگینی و شیرین شدن است / ...

(سید حسن حسینی)


تقدیم به خانم سمانه شیرازی. ان شاء الله بپسندند.


توصیه می کنم به فتوبلاگ ایشون هم سر بزنید.

یا حق

۲۰ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۰۳ ۱ نظر